دانلود فیلم: مردی در آتش

دانلود فیلم مردی در آتش، مردی در آتش، فیلم مردی در آتش

دانلود فیلم مردی در آتش: فیلم مردی در آتش داستان مامور سابق سازمان سیا (CIA) است که توسط مردی ثروتمند به نام ساموئل راموس استخدام شده است تا از دختر کوچکش مراقبت کند. اما کمی بعد «پتیا» را می‌ربایند و «کریسی» گلوله می‌خورد …

گالری فیلم مردی در آتش:

انواع پوسترهای فیلم مردی در آتش:

بازیگران فیلم مردی در آتش:

دنزل واشنگتن Denzel Washington
داکوتا فانینگ Dakota Fanning
رادها میشل Radha Mitchell
کریستوفر والکن Christopher Walken
مارک آنتونی Marc Anthony
جیانکارلو جیانینی Giancarlo Giannini

نقد جامع فیلم مردی در آتش:

فیلم "مردی در آتش" فاقد اتفاقات عجولانه است. روند آهسته فیلم فرصت کافی را برای خلق و شکل گیری شخصیت و ایجاد رابطه فراهم می‌کند، بنابراین وقتی که تراژدی و مجازات از نوع فیلم «آرزوی مرگ / Death Wish» [چارلز بِرانسونی] رخ می‌دهد، بیننده به خوبی متوجه به جایی و مهم بودن آن می شود. همچنین کارگردان تونی اِسکات لحنی حزن آلود را در سراسر فیلم حفظ می‌کند. او به جای پمپاژ کردن تستوسترون بیشتر به بیننده همه چیز به جز دوربینش را روی دور کُند تنظیم می‌کند و یک جو سوگوارانه و نه ظفرمندانه را بر فضای فیلم حاکم می‌کند. نیمه دوم هولناک «مردی روی آتش» درباره مجازات و کارما است و نه رضایت ناشی از تماشاگری جنسی. احتمالاً افراد کمی بعد از تماشای این فیلم سوت زنان و خنده کنان سالن‌های سینما را ترک می‌کنند.

دِنزِل واشنگتن نقش کریسی، مأمور سابق نیروهای ویژه که شغل و برنامه ای ندارد، را بازی می‌کند. او که نمی‌تواند بر مشکل خاطرات و بی توجهی‌اش به یک آینده هدفمند غلبه کند راهی مرز مکزیک می‌شود و آنجا با یک دوست قدیمی به نام رِیبورن (با بازی کِریستوفِر واکِن) برخورد می‌کند که از کریسی می‌خواهد مدتی به عنوان محافظ فعالیت کند. وظیفه کریسی ساده است: محافظت از پیتا (با بازی داکوتا فَنینگ)، دختر خردسال یک تاجر مکزیکی به نام ساموئل (با بازی مارک آنتونی) و همسر آمریکایی‌اش لیزا (با بازی رادا میچل). آدم ربایی پدیده رایجی در مکزیک است و پیتا هم هدف جذابی برای آدم رباها است. ابتدا کریسی در مقابل وسوسه های پیتا برای دوستی با او مقاومت می‌کند، اما شیرینی پیتا بالاخره او را نرم می‌کند و کریسی ژستی پدرمآبانه را برای پیتا به خود می‌گیرد. بعد، در روزی سرنوشت ساز اقدام به آدم ربایی رخ می‌دهد. کریسی چندین گلوله می‌خورد و نمی‌تواند پیتا را نجات دهد. و در حالی که او خسته و نزار در بیمارستان بستری است، انتقال پول خونبها به سختی انجام می شود. وقتی کریسی از بیمارستان مرخص می‌شود، تنها یک هدف در سر دارد: کشتن هر کسی که در این آدم ربایی نقش داشته است.

سبک فیلمبرداری ملهم از MTV تونی اسکات که شامل برش‌های پرشی، نماهای افق گرد و هر ترفند فیلم‌برداری نامنظم دیگر، فیلم به فیلم در کارهای اسکات بیشتر می‌شوند. برای این نوع تصویربرداری هیچ دلیلی وجود ندارد مگر این که این روش به عادت اکتسابی اسکات برای نزدیک شدن به اهدافش باشد. این روش بیشتر از این که موثر باشد آزاردهنده است و به دفعات در حین تماشای فیلم متوجه شدم که این تکنیک مرا از داستان دور کرده است. شاید سبک فیلمسازی اسکات قابل انتقاد باشد، اما هیچ ایرادی را نمی‌توان به نحوه داستان گویی وی وارد نمود. رابطه ای که بین کریسی و پیتا شکل می‌گیرد برای داستان بسیار حیاتی است و اسکات هرگز چیزی را تحمیل نمی‌کند. این رابطه به صورت طبیعی در نتیجه تعامل بین آن‌ها شکل می‌گیرد. بازی‌ها به خصوص بازی‌های واشنگتن و فَنینگ فوق‌العاده‌اند. واشنگتن نقش فردی را ایفا می‌کند که انواع حالت‌های عاطفی از یک بیگانه منزوی تا یک پدر مهربان و تا یک قاتل انتقام جو را تجربه می‌کند. در عین حال فَنینگ از افتادن در تله «بیش از بانمک بودن»، که اکثر بازیگران هم سن و سال وی دچارش می‌شوند، اجتناب می‌کند. او شیرین و دوست داشتنی است، اما هرگز شیرینی‌اش دل را نمی‌زند و در این فیلم او بیش از تمام کارهای قبلی‌اش (مانند «من سام هستم / I Am Sam»، «گربه ای در کلاه / The Cat in the Hat» و «دخترهای بالای شهر / Uptown Girls») از خود توانایی و استعداد نشان می‌دهد. و چقدر خوب است که کِریستوفِر واکِن فرصتی پیدا کرده تا به جای یاوه سرایی، بازی کند.

منتقد: جیمز براردینلی // مترجم: محمدرضا سیلاوی // منبع: سایت نقد فارسی